دوشنبه 3 دی 1403

حیات شهری در بستر فرهنگ

حامد اخگر

مقوله حیات دارای یک نوع از کمال وجودی است که انسان به واسطه تقرب با مولفه های آن در جهت دستیابی به سعادت در طول تاریخ، سعی بر آن دارد که در این مسیر به این نیاز مسلم خود پاسخ دهد و ساخته های خویش را نیز در این تقرب، تعالی بخشد. این در حالی است که شهرها به عنوان برآیند ساختارهای مختلف با فرهنگ انسان حاکم در هر عصری، بنیان شده است. این مقاله تلاشی است برای بیان رابطه بین «فرهنگ متعالی» و «حیات معقول» در نگاهی مبتنی بر علیت و به نحوه پدید آمدن مخلوقات و محصولات ساخته شده به وسیله انسان به ویژه شهرها اشاره می کند و کوشش می شود از این منظر به شهر عصر صنعت و قیاس آن با شهر گذشته بر پایه اصول مدنظر بپردازد.شهرها مجموعه ای از ابعادی است که از ساختاری مشخص (درعین وجود نظم) برآیند شده‌اند که سالیان درازی در حال گذر از فراز و فرودهای ادوار تاریخی در هر سرزمینی است. از این رو در عین حرکت توانسته با ارتباطی دو سویه با ساکنان خویش(فرهنگ ساکنان) حیات خود را از آنها وام بگیرد. البته می توان شناسایی این رابطه را که در طول زمان امری درونی برای ساکنان است از شکل‌گیری اولین شهرها و یا مجتمع‌های زیستی دانست. با این حال«بحث پیرامون جامعه مدنی و پیوند آن با حیات شهری را می توان امری دانست که به خصوص در چهاردهه‌ آخر قرن بیستم میلادی پس از تجربیات جهانی تفکر مدرنیسم در زمینه‌ شهر و شهرسازی بروز کرد و بالنده شد و امری جهانی گردید» (حبیبی ، 1379،21) همچنین باید مدنظر داشت که هر شهر در طول زندگی خود با فرهنگی خاص از ساکنان خود روبه‌رو بوده است که این فرهنگ ها در واقع درام‌های ویژه‌ای از آن فرهنگ در صحنه‌ نمایش شهری است که با عنایت به مفهوم حیات و مؤلفه‌های آن، گاه به آن دست‌یافته و گاه از آن جدا مانده است. در لغت‌نامه‌های فارسی زبان، درباره واژه حیات این گونه آمده است:«زیست ، زندگی مقابل سعادت، زندگی» (دهخدا ، 1338،843) و همچنین پیرامون این واژه در لغت‌نامه‌ معین آورده شــــده اســت: «نتیجــــه فعــالیـــت،هم‌آهنــــگی، مرحله‌ میان تولد ومرگ» (معین، 1371،877 ). می‌تـــــوان اینگـــونـــه در نظـــر داشت که مقوله حیـــات دارای نــوعی از کمال وجــــــودی است که مولفه‌های مهم از حیـــات یعنی فعالیت، علـم و اراده را به مثابه نیروهای جلوبرنده‌ آن مدنظر دارد و انسان به منزله تنها موجودی که دارای هـر ســــه این مولفه‌هاست به نوعی با مفهوم حیات، تقربی ویژه دارد.

در عین حال قرآن کریم نیز از این لغت با صفات گوناگون و به صورت خاص به عنوان یکی از صفات خدا استفاده می کند و باید مدنظرداشت حیات لازمه خود را در حرکت و هدف خود را در سعادت جست وجو می‌کند که این نوع از حیات برگرفته از حیات معقول یا طیبه است که انسان به عنوان موجودی هوشمند و با اراده در جست وجوی آن است «گاه حرکت در مسیر حیات حرکت از زندگی طبیعی محض به زندگی عالی می‌باشد که یک عامل درونی بسیار اصیل است و در تمام جوامع و فرهنگ‌ها مطرح است مانند عقل سلیم ، فطرت، وجدان آگاه و... ضرورت این، حرکت برای ما ایجاد می‌کند و استعدادها و نهادهای نهفته در انسان را شکوفا می‌نماید و وحدت عقل حیات نوع بشری را تحقق می‌بخشد» (جعفری،1386، 9 ).حیات در عین داشتن فعالیت و حرکت و با همسوکردن و پیوستگی این دو مولفه به اهداف غایی تحقق می‌بخشد از این رو «حیات به صورت یک فعالیت عملی پیوسته و منظم که موجود را در جهت تکامل پیش می برد تجلی می یابد. این فعالیت نیز خود نتیجه‌ تغییرات پیوسته‌ نیروهاست» (روویر ، 1359، 15 ) و این نیروهاست که انسان با به‌کارگیری آنها و با به‌کارگیری از مولفه‌های وجودی خویش چون فطرت صاف، عقل سلیم و وجدان آگاه که مشترک با مولفه‌های حیات نیز هستند، دستیابی به اهداف را نزدیک‌تر می کند.از این رو می توان از بررسی لغوی و مفهوم حیات و بررسی مولفه‌های آن اینگونه استنباط کرد که حیات معقول خود جریانی است وارد بر زندگی انسان تا وی را به سمت کمال وجودی و سعادت حرکت دهد، در این میان فعالیت ارادی و آگاهانه انسان است که این مسیر را تحقق می‌بخشد.انسان در رابطه با انسان های دیگر از زمان های دور تا به حال با نگاهی درونی به خواسته‌های خویش روستاها و شهرها را شکل داده است که در این سازماندهی از اجتماع در سطوح مختلف می‌توان شکل‌گیری فرهنگ مبتنی بر روابط حاکم بین انسان چه به صورت عرفی و چه به صورت مکتوب (قانونی ) را مشاهده کرد در واقع«شهرها نوعی سازمان‌یافتگی اجتماعی در فضاست که باید آن را تولید کننده‌ی دائم فرهنگ به شمار آورد» (فکوهی، 1383، 286 ) و این فرهنگ‌سازی انسان‌ها درون شهرها مجموعه‌ای پیچیده از هنجارها را شامل شده است.

دانشجوی دکترای شهرسازی،شهردار کلیشاد و سودرجان